نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

1976
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    43986
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    سلام بر شما .من یک خانوم ۲۷ساله هستم که در سن ۱۸ سالگی با پسری آشنا شدم ومدتی با هم دوست بودیم در حین همین دیدارها در دوستیمان یک روز با یکی از دوستانش اومد سر قرار در نگاه اول که دوستش و دیدم ناخواسته یه حسی تو قلبم جرقه زد که من بیخیال اون حس شدم چون دوستم که الان شوهرمه رو دوست داشتم.من چندبار دیگه تو دوران دوستیمون،دوست شوهرم و همراهش دیدم ولی احساس همون نگاه اول تو دلم بود هربار تا اینکه مادر سن ۲۰سالگی با هم ازدواج کردیم و گذشت تا اینکه یکسال بعد از ازدواجم بود که یک روز دوست شوهرم بهم پیام داد که من از همون نگاه اول ازت خوشم اومده بوده ولی بخاطر دوستم و عشقی که بینتون بوده حسم و بهت بروز ندادم تا الان که دل و زدم به دریا ولی نمیخوام دوستم از اینکه بهت پیام دادم مطلع بشه .من چیزی به شوهرم نگفتم .بهش گفتم چی میخوای ازم گفت بیا باهم مدتی دوست باشیم گفتم من انتخابم و کردم و شوهرمم دوست دارم دوستی من و تو به جایی نمیرسه و کات کردیم ولی همچنان اون حس نگاه اول همراهم بود یه حس عجیب بهش داشتم که نمیدونستم چیه واقعا و بعدش من باردار شدم و اون دوست شوهرم که مجرد بود کلا از زندگیمون و دوستش که شوهرم بود فاصله گرفت ولی چون اقوام بود هر از گاهی در مراسمات همدیگرو میدیدیم و من همیشه با شنیدن اسم این آقا ناخودآگاه کنجکاو میشدم که دارن چی میگن و با چشمهام دنبالش میکردم و الان ۸سال از اون ماجرا میگذره که دوباره مدتیس که پیداش شده ولی تنها تفاوتی که با سری قبل داره اینه که ایندفعه داریم احساساتمونو نسبت بهم بروز میکنیم و فقط از طریق چت با هم درارتباطیم و فهمیدیم که هردومون از روز اول در نگاه اول دقیقا یه نوع احساس بهم داشتیم یه حس عجیب که هیچوقت تو این سالهای زیاد با این وجود که هیچوقت کنار هم نبودیم تو قلبمون نسبت بهم وجود داشته که اصلا نمیشه فراموشش کرد و هر دومونو این حس عجیب کلافه کرده که این چیه که این همه سال ولمون نکرده الان از شما میخوام که راهنماییم کنید چون هردومون کلافه هستیم

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط کنج دلمی تو نمایش پست ها
    سلام بر شما .من یک خانوم ۲۷ساله هستم که در سن ۱۸ سالگی با پسری آشنا شدم ومدتی با هم دوست بودیم در حین همین دیدارها در دوستیمان یک روز با یکی از دوستانش اومد سر قرار در نگاه اول که دوستش و دیدم ناخواسته یه حسی تو قلبم جرقه زد که من بیخیال اون حس شدم چون دوستم که الان شوهرمه رو دوست داشتم.من چندبار دیگه تو دوران دوستیمون،دوست شوهرم و همراهش دیدم ولی احساس همون نگاه اول تو دلم بود هربار تا اینکه مادر سن ۲۰سالگی با هم ازدواج کردیم و گذشت تا اینکه یکسال بعد از ازدواجم بود که یک روز دوست شوهرم بهم پیام داد که من از همون نگاه اول ازت خوشم اومده بوده ولی بخاطر دوستم و عشقی که بینتون بوده حسم و بهت بروز ندادم تا الان که دل و زدم به دریا ولی نمیخوام دوستم از اینکه بهت پیام دادم مطلع بشه .من چیزی به شوهرم نگفتم .بهش گفتم چی میخوای ازم گفت بیا باهم مدتی دوست باشیم گفتم من انتخابم و کردم و شوهرمم دوست دارم دوستی من و تو به جایی نمیرسه و کات کردیم ولی همچنان اون حس نگاه اول همراهم بود یه حس عجیب بهش داشتم که نمیدونستم چیه واقعا و بعدش من باردار شدم و اون دوست شوهرم که مجرد بود کلا از زندگیمون و دوستش که شوهرم بود فاصله گرفت ولی چون اقوام بود هر از گاهی در مراسمات همدیگرو میدیدیم و من همیشه با شنیدن اسم این آقا ناخودآگاه کنجکاو میشدم که دارن چی میگن و با چشمهام دنبالش میکردم و الان ۸سال از اون ماجرا میگذره که دوباره مدتیس که پیداش شده ولی تنها تفاوتی که با سری قبل داره اینه که ایندفعه داریم احساساتمونو نسبت بهم بروز میکنیم و فقط از طریق چت با هم درارتباطیم و فهمیدیم که هردومون از روز اول در نگاه اول دقیقا یه نوع احساس بهم داشتیم یه حس عجیب که هیچوقت تو این سالهای زیاد با این وجود که هیچوقت کنار هم نبودیم تو قلبمون نسبت بهم وجود داشته که اصلا نمیشه فراموشش کرد و هر دومونو این حس عجیب کلافه کرده که این چیه که این همه سال ولمون نکرده الان از شما میخوام که راهنماییم کنید چون هردومون کلافه هستیم
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    احساسات شما محترم هستند اما توجه کنین که شما اگر مایل به دوستی و یا ازدواج با ایشون بودین ( دوست همسرت ) و ایشون هم اگر مایل بودن با شما وارد رابطه ای عاطفی و سپس ازدواج بشن بهتر بود شرایط رو قبل از ازدواج شما با همسرت برای رسیدن بهم برنامه ریزی میکردین نه الان
    در حال حاضر هرگونه ارتباط شما خیانت محسوب میشه و این آقا نیازه که موقعیت شما و متاهل بودنتون رو درک کنن و بتونند حقیقت موجود رو مد نظر قرار بدن تا بتونند برای زندگی خودشون تصمیم گیری داشته باشن ادامه دادن این رابطه برای هردوی شما میتونه آسیب های زیادی رو به همراه داشته باشه .
    بهتره سعی کنید همه شرایط رو مد نظر قرار بدین و در این مورد تصمیم گیری کنین این آقا دچار وابستگی هستند که با مراجعه به روانشناس می تونیم به ایشون در این جهت کمک تخصصی کنیم
    شماهم همین طور باید به روانشناس مراجعه کنید

    باهمسرتون مشکلی ندارین ؟
    روابط عاطفی و جنسی میان شما دو چطور هستند ؟

  3. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    سلام به شما دوست عزیز
    احساسات شما قابل احترام می باشد اما دقت کنید که شما متاهل و متعهد به زندگی مشترک می باشید و هرگونه رابطه شما در این زمان به هردلیلی خیانت محسوب می شود و اینکه این آقا نیز با متاهل بودن شما به سمت شما آمده است می تواند نشان از بی تعهدی شما و احساسات هیجانی باشد که ممکن است بعد زا پاسخ شما کاهش یابد .
    بهتر است دقت داشته باشید که انسان می تواند احساسات مختلفی را تجربه کند اما اینکه فکر کند نیاز است به همه احساسات و نیازهای خودش پاسخ بدهد می تواند نشان از مسیر رشدی او داشته باشد .
    دقت کنید که این مسیر مشخص شده می باشد و شما به عنوان یک فرد بالغ آسیب هایی که از نظر قانونی و خانوادگی و زندگی مشترک این رابطه می تواند برای شما داشته باشد آگاه هستید و بهتر است با بررسی همه شرایط در این مسیر تصمیم گیری کنید .
    دقت کنید که هرچقد این روابط بیشتر ادامه یابد امکان اسیب به زندگی مشترک و اسیب های روحی برای خودتان بیشتر می شود پس بهتر است در کنار احترامی که برای احساسات خود قائل هستید در این مسیر تصمیم گیری کنید .
    در این مسیر بهتر است یک دروه مشاوره شناختی دریافت کنید تا بتوانیم در این زمینهب ا بررسی شرایط زندگی مشترک شما و احساسات و افکار و شرایط روحی شما در این مسیر به تصمیم گیری بهرت شما کمک کنیم.
    دقت کنید که حتی یک روز بیشتر ادامه دادن این رابطه امکان آگاه شدن همسرتان را بیشتر می کند چون شما هچقدر هم که به زندگی مشترکتان توجه داشته باشید بازهم احساسات و توجه خود را بین دو رابطه تقسیم کرده اید .
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22685895

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    14
    تشکر شده 58 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    سلام
    امیدوارم حال شما خوب باشد.
    احساس شما را می توان درک کرد. کار دشواری نیست. زیرا در زندگی همه انسانها چنین چیزهایی هست.
    فقط یک نکته را یادآوری می کنم که گاهی انسان از داشتن آنچه در حال حاضر دارد غافل است و قدر آن را نمی داند، تا آنکه داشته های خود را از بین می برد. حاصل این کار چیزی به شما نمی دهد جز آنکه زندگی شیرین خود را به جهنم تبدیل می کنید. مخصوصاً اینکه شما و همسرتان یکدیگر را دوست دارید و فرزند دارید.
    این موضوع جدید را فراموش کنید و در کمال احترام به آن فرد تذکر دهید که مزاحم شما نشود. این مسائل در جامعه امروزی ما رایج شده است و بنده به شخصه چند نمونه را دیده ام. بنا به تجربه عرض می کنم که این روابط سرانجامی که ندارد هیچ، تمام پیامهای شما به ایشان تبدیل به سندی برای اخاذی از شما می شود.

  6. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    با سلام خدمت شما
    دوست عزیز بهتر است قبل از هر چیزی بر این موضوع تمرکز کنید که هر فردی در برابر انتخابها و تصمیمات خودش مسئولیت دارد نه در برابر احساساتش.
    اینکه شم یک حسی را یک زمانی تجربه کرده اید و حتما باید آن را فراموش می کردید یا از اعتبار می افتاد تا به ازدواجتان و انتخاب وتصمیمتان پایبند بمانید باور درستی نیست.
    کزاره درست این اس که شما باید در برابر رفتار و انتخاب و تصمیم خودتان پایبند ومسئول باشید حتی اگر گاهی احساساتی مانند این را تجربه نید و آن حس از بین نرفته باشد و قرار هم نیست الزاما از بین برود.
    اگر اینگونه بود که ممکن است هر فردی به صورت نا خودآگاه نظرش به فردی جلب شود واگر قرار باشد انسانها در پی اینگونه احساساتشان بیفتند و این احساسات برایشان تعیین کننده باشند که هیچ رابطه ای با ثبات نمی ماند واعتماد و تعهد و ارزش معنایی نداشت.
    پس آنچه قرار است در مسیر زندگی ما تعیین کننده باشد ارزشهای ما در زندگی هستند و تعهد نسبت به انتخابها و تصمیمات نه احساسات مختلف.
    جذب در نگاه اول صرفا ناشی از هیجان است و در آن زمان هم که شما در سنین نوجوانی و در اوج و فوران احساسات و هیجانات بوده اید و چون در همان مرجله متوقف شده هنوز هم همان حس در آن زمان را تداعی می کند و هیچ معنای دیگری به جز این ندارد.
    دوست داشتن واقعی توسط شناخت شکل می گیرد و پایدار می ماند.
    بنابراین این ذهن شماست که به این فرایند معنای خاصی می بخشد و شاید در این مسیر تصویرسازی، ایده آل سازی و فانتزی سازی می کند که این شما هستید که انتخاب می کنید کدام مسیر را در پیش بگیرید.
    به کدام افکارتان بها بدهید، آنها که یک زندگی با ثبات بر مبنای ارزشهایتان را برای شما در پی خواهد داشت.
    ذهن شما بر اساس ارزشهایش پاسخ را در همان ابتدا داده اس و در جایی اشاره کردید که به ایشان گفته اید شما پایبند به زندگی انتخابی خودتان هستید و آن روزها گذشته است.
    اگر تصورتان ان است باید بتوانید یکدیگر را فراموش کنید تا به زندگی عادی تان بازگردید یا آن احساس همرا با آن خاطره را از ذهنتان محو کنید، این تصور کلا اشتباه است.
    اما اگر اساس را بر تصمیم مبتنی بر واقعیت و ارزشهای زندگی تان بنا می کنید، بهتر است در مسیر آنه در بلند مدت برای شما بهتر است بمانید و از اینگونه احساسات در عیت جذاب بودن آن، پرهیز کنید چرا که مکالمه پنهانی به این صورت خیانت محسوب می شود و اگر می خواهید فرد خیانتکاری نباشید باید به این ماجرا پایان بدهید.
    به این فکر کنید که اگر چندین سال از این ماجرا بگذرد، اگر در این زمان چگونه رفتار می کردید و چه تصمیمی می گرفتید نسبت به خودتان حس بهتر و احساس رضایت بیشتری خواهید داشت.
    یا اینکه اگر صمیمی ترین دوست شما چنین ماجرایی را برایتان تعریف می کرد و از شما راهنمایی می خواست، به او چه توصیه ای می کردید؟
    پاسخ شما به این سوالات می تواند شما را به سمت مسیری که برایتان بهتر است هدایت کند و باعث می شود در بلند مدت احساس خرسندی رضایت خاطر بیشتری را تجربه کنید.
    در این مسیر می توانید از مشاوره فردی هم بهره مند شوید.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    لطفا زندگیتون را خراب نکنید

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : واقعا نمیدانم حسی که دارم چیست؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط کنج دلمی تو نمایش پست ها
    سلام بر شما .من یک خانوم ۲۷ساله هستم که در سن ۱۸ سالگی با پسری آشنا شدم ومدتی با هم دوست بودیم در حین همین دیدارها در دوستیمان یک روز با یکی از دوستانش اومد سر قرار در نگاه اول که دوستش و دیدم ناخواسته یه حسی تو قلبم جرقه زد که من بیخیال اون حس شدم چون دوستم که الان شوهرمه رو دوست داشتم.من چندبار دیگه تو دوران دوستیمون،دوست شوهرم و همراهش دیدم ولی احساس همون نگاه اول تو دلم بود هربار تا اینکه مادر سن ۲۰سالگی با هم ازدواج کردیم و گذشت تا اینکه یکسال بعد از ازدواجم بود که یک روز دوست شوهرم بهم پیام داد که من از همون نگاه اول ازت خوشم اومده بوده ولی بخاطر دوستم و عشقی که بینتون بوده حسم و بهت بروز ندادم تا الان که دل و زدم به دریا ولی نمیخوام دوستم از اینکه بهت پیام دادم مطلع بشه .من چیزی به شوهرم نگفتم .بهش گفتم چی میخوای ازم گفت بیا باهم مدتی دوست باشیم گفتم من انتخابم و کردم و شوهرمم دوست دارم دوستی من و تو به جایی نمیرسه و کات کردیم ولی همچنان اون حس نگاه اول همراهم بود یه حس عجیب بهش داشتم که نمیدونستم چیه واقعا و بعدش من باردار شدم و اون دوست شوهرم که مجرد بود کلا از زندگیمون و دوستش که شوهرم بود فاصله گرفت ولی چون اقوام بود هر از گاهی در مراسمات همدیگرو میدیدیم و من همیشه با شنیدن اسم این آقا ناخودآگاه کنجکاو میشدم که دارن چی میگن و با چشمهام دنبالش میکردم و الان ۸سال از اون ماجرا میگذره که دوباره مدتیس که پیداش شده ولی تنها تفاوتی که با سری قبل داره اینه که ایندفعه داریم احساساتمونو نسبت بهم بروز میکنیم و فقط از طریق چت با هم درارتباطیم و فهمیدیم که هردومون از روز اول در نگاه اول دقیقا یه نوع احساس بهم داشتیم یه حس عجیب که هیچوقت تو این سالهای زیاد با این وجود که هیچوقت کنار هم نبودیم تو قلبمون نسبت بهم وجود داشته که اصلا نمیشه فراموشش کرد و هر دومونو این حس عجیب کلافه کرده که این چیه که این همه سال ولمون نکرده الان از شما میخوام که راهنماییم کنید چون هردومون کلافه هستیم
    سلام
    جالبه بعد اینهمه سال وبا وجود داشتن بچه یادتون افتاده احساساتتون رو بروز بدین اونم واسه یه غریبه ...الان فقط اتفاقی که میوفته خراب کردن زندگیتون وخیانت به شوهرتونه یه ذره منطقی فکر کنیم می‌بینید که این راهش نیست ...
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. روانشناسی سلامت چیست؟!
    توسط nafas_i در انجمن روانشناسی عمومی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-27-2019, 10:32 PM
  2. روانشناسی رشد چیست؟
    توسط Hadis7611 در انجمن اخبار دنیای روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-14-2019, 09:46 AM
  3. درمان مشکل جنسی من چیست؟
    توسط hsaramad در انجمن تجاوز یا سوء رفتار جنسی
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 08-22-2015, 12:32 PM
  4. دلایل سرد شدن مردان در رابطه جنسی چیست؟
    توسط mahastey در انجمن سرد شدن رابطه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-13-2015, 07:34 PM
  5. روانشناسی تکاملی چیست؟
    توسط R e z a در انجمن رویکـردها و درمان های روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-30-2013, 12:59 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

من، که، از، با،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد